مهربانی را قسمت و بخش کنیم ٬ من یقین دارم به ما هم میرسد
آدمی گر ایستد بر بام عشق ٬ دستهایش تا خدا هم میرسد
گویند زیارت نه به همت است نه به قسمت و بخش ٬ به دعوت است
پس ای گروه دعوت شده ما را نزد پروردگارتان یاد کنید
سر کلاس پاتخته ٬ یا یه تیپ شلخته
با خط بد نوشتم ٬ زندگی بی تو سخته
وای بر اسیری کز یاد رفته باشد
در دام مانده باشد صیاد رفته باشد
به خدا غنچه شادی بودم دست عشق آمد و از شاخه ام چید
شعله آه شدم صد افسوس ٬ که دلم باز به دلدار نرسید
ما طعم شیرین یافتن را در طعم تلخ از دست دادن یافتیم
و در این میان سهم ما تنها یک یادت به خیر ساده بود
با غم سر کن که شادی از کوی تو رفت
با شب بنشین که آفتاب از کوی تو گریخت
ماکه گفتیم مال یاریم غیر دل چیزی نداریم
بی شما خزون سردیم ٬ با شما ته بهاریم
بی بهانه برای کسی مینویسم
که وجودم به وجود او وابسته است و بی او تنها ترینم
اگه قصر شاهی تو واسه من جائی نداره
کلبه خاکی قلبم قابل تورو نداره
از قلبم پرسیدم عزیزت کیه ؟
گفت sms و اس ام اس بزن ببین کجا میره !
مرا عهدیست با ماهی که آن ماه از آن من باشد
مرا قولی است با جانان که جانان ٬ جان من باشد
مثل باران چشمهایت دیدنی است
شهر خاموش نگاهت دیدنی است
زندگانی معنی لبخند توست
خنده هایت بی نهایت دیدنی است
دیدی ای دل که غم عشق دگر باره چه کرد ؟
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد
زندگی پژمردن یک برگ نیست ٬ فرض کن ٬ مرگ قناری در قفس هم مرگ نیست
فرض کن جنگل بیابان بود از روز نخست ٬ با این همه مصیبت ها صبوری هم
از عشق و محبت نیست
تو این سکوت بی کسی صدای دلدار و ببین
تو این شبا تو رویاها چهره عاشق رو ببین
وقتی دلت تنگه براش بغض چشاتو میگیره
تو لحظه های عاشقی نم نم بارون رو ببین
هر شب که انتظار تو را می برم به روز
شرمنده که بی تو نفس میکشم هنوز
تو این دو روز زندگی شبیه من فراوونه
یه لحظه چشماتو ببند گذشتن از من آسونه
تو اگر پائیز زردی ٬ واسه من بهار سبزی
تو اگر هوای سردی واسه من همیشه گرمی
تو اگه ابر سیاهی واسه من ابر بهاری
تو اگه دشت گناهی واسه من یه بی گناهی
تو اگه غرق نیازی ٬ واسه من یه بی نیازی
تو اگه رفیق راهی ٬ واسه من یه تکیه گاهی
کاش میشد عشق را شروع و آغاز کرد
با هزاران گل یاس آن را ناز کرد
کاش میشد شیشه غم را شکست
دل به دست آورد نه اینکه دل شکست
به که گویم که تو منزلگه چشمان منی
به که گویم که تو گرمای دستان منی
گرچه پاییز نشد همدم و همسایه من
یه که گویم که تو باران زمستان منی
عاشقان همه نام و نشانی دارند
آنکه در عشق تو بی نام و نشان است منم
آخرین حرف دلم
عشق هرگز نمیمیرد مگر اینکه عشاق بی وفا باشند
قاصدک ٬ حرف دلم را تو فقط میدانی
نامه عاشقی ام را تو فقط میخوانی
قاصدک همه رفتند هیچ کس با من نیست
تو بگو باز چرا با من می مانی
برگ برگ خاطراتم را خزان بر باد داد
ای گل ناز بهاری آرزویت میکنم
دوستت دارم ولی من با تمام غصه ها
خویش را قربانی یک تار مویت میکنم
در ساحل محبت کلمه ای که لایق تو باشد نیافتم
فقط میتوانم بگویم دوستت دارم
گوشه قلب قشنگت اگر من نباشم غمی نیست
تو منو رندونی کردی عاشقی جرم کمی نیست
میروم خسته و افسرده و زار سوی منزلگه ویرانه خویش
به خدا میبرم از شهر شما ٬ دل شوریده و دیوانه خویش
چرا روی نقاشی ها بی خودی سایه میزنی
این همه حرف خوب داریم ٬ حرف گلایه میزنی
اگه منو دوست نداری اینو راحت بهم بگو
چرا با حرفات و نگاهت بهم کنایه میزنی ؟
اگه به زور روزگار از زندگیت میرم کنار
میرم که ثابت بکنم عاشقتم دیوونه وار
آدم های زیادی اشک هامو دیدن
اما تنها کسی که اشکامو پاک کرد تو بودی
سلام خوبی ؟ یه سوال داشتم
تو دل منو ندیدی ؟ آخه از وقتی اومد دنبال تو دیگه بر نگشت !
من بگم دوستت دارم با چه رقم یا عددی
تو که بی نهایتی قشنگ تر از من بلدی !
آهو اگر چشم تو بیند ز چرا می افتد
تو هم اینقدر نخور جانا غمدنیا و جهان که سر و کار همه آخر به خدا می افتد . .
چشمات واسم یه دنیاست ٬ دلم بی تو کویره
خندت اگه نباشه ذلم بسیارفقیره
جهت اطلاع از آخرین تغییرات وب سایت نازترین در خبرنامه وبلاگ ثبت نام کنید:
نظرات شما عزیزان: